برای دردانه ام

سفر به بندرانزلي

موش موشكم براي تعطيلي ولادت حضرت علي (ع) تصميم گرفتيم كه بريم سفر و بندرانزلي رو بعنوان مقصد انتخاب كرديم و من از مدتها قبل از طرف ادارمون جا رزور كرده بودم ... روز دوشنبه 22 ارديبهشت  حدوداي ساعت 4 راه افتاديم به سمت بندر انزلي و حدوداي 8 شب رسيديم (البته تو راه يكي دو بار نگه داشتيم ) و بعد رفتيم مهمانسراي اداره كه از نظر موقعيت خيلي خوب بود و همه جا در دسترس...همون شب پياده  رفتيم پارك ساحلي و كنار دريا بوديم و شما حسابي شن بازي كردي...سه شنبه 23 ام كه مصادف با روز پدر بود( ناگفته نمونه كه هديه روز پدر بابا حميد و بابابزرگ رو زنجان تقديم كرده بوديم) بعد از خوردن صبحانه راه افتاديم به سمت آبشار ويسادار كه در پره سر از توابع شه...
30 ارديبهشت 1393

چكاپ 33 ماهگي وچشم پزشك

شيريني زندگي تمام اين چند سال و اندي عمرم به كنار... من فقط؛ به اندازه همان ثانيه هايي كه ؛ در هواي تو  و در كنار تو نفس كشيدم؛  زندگي كرده ام!! امروز 9 ارديبهشته و شما 33 ماهگي رو تموم كردي...................... 33 ماه هست كه شدي همنفسمون و 33 ماهه كه قشنگترين لحظه ها رو باهات تجربه كرديم و خدا رو ميليونها بار شاكرم ... خب بايد بگم كه شكر خدا در امر از پوشك گرفتن شما موفق شديم و فرشته مهربون كماكان انجام وظيفه ميكنه و به ازاي هر دستشويي رفتن برچسبي برات مياره ... بازم خدا رو شكر كه پي پي هم كه مشكل ساز بود و انقدر نميرفتي دستشويي كه شكمت سفت ميشد و ميفهميديم كه خيلي در عذابي و نهايتا تو پوش...
15 ارديبهشت 1393

مهرسا به روايت تصوير

و اينجا چند تا عكس از شيطنت هاو كارات ميزارم  اول تو كشو و از اونجا نرده نوردي و رفتن داخل تخت مبلش رو بر عكس زير پاش ميزاره و ميره رو پايه هاي مبل تا دستش به هر جا ميخواد برسه   ...
10 ارديبهشت 1393
1